دو رقمی شدنت مبارک نفسم
۱۰ ماه پیش در این ساعت چشم به عالم هستی گشودی. خدای مهربان یکی از بهترین فرشته هایش را گلچین کرد و به سلامت به زمین رساند.
سفر به خیر
خسته نباشی مسافر کوچک بهشتی من...
10 ماهگیت رو پشت سر گذاشتی و ما به همین خاطر یه جشن کوچولو برات گرفتیم و برات کیک پختم که موقع عکس گرفتن بهش حمله کردیو با دستت کوبیدی روش. به نظر من که این ده ماه خیلی زود گذشت، خوشحالم که داریم به اولین سالگرد تولد گیلدا کوچولو نزدیک میشیم.
10 ماهه شدی بزرگتر هوشیار تر و تو دل برو تر شدی. دست میزنی، بای بای میکنی یه بارم اتفاقی موقع این کارت انقد من گفتم بای بای تو هم تکرار کردی و گفتی بابای، میگم دست بده دست میدی، میگم خرسکتو ناز کن نازش میکنی و از این کار خودت کلی ذوق میکنی و میخندی، وقتی نمیخوای کاریو انجام بدی با تکون سر میگی نه، وقتی چیزیو میخوای با اشاره اونو نشون میدی مثلا وقتی دنبالم میای تو آشپزخونه عکساتو روی یخچال نشون میدی یعنی بغلت کنم ببینی عاشق عکساتی میبینیشون ذوق میکنی، چشمک میزنی، اگه بخوام تنها برم بیرون برام گریه میکنی، خدا رو شکر شبها خیلی بهتر میخوابی، این روزها ماشالله خیلی شیطون شدی یک ماهی هست که به سرعت برق و باد چهاردست وپا میری آشپزخونه امون یه نیم پله داره همش میری اونجا و ازش چهار دست و پا میری بالا منم ترسو همش میترسم خدای نکرده بیفتی و دستت رو از میز مبل یا تلویزیون میگیری و بلند میشی حتی پای منو میگیری و بلند میشی و هرچیزی که جلوی دستت باشه برمیداری، بعضی وقتا دو تا دستت درگیر میشه و تاپپپپپپپپپ میافتی و گریه میکنی. این دو سه روزی چند ثانیه تنهایی وایسادی. واقعا یک لحظه هم نمیتونم ازت غافل بشم خیلی کارای خطرناکی میکنی. نمیدونم ماشالله این همه انرژی رو از کجا میاری ما که دیگه رسما در مقابلت کم میاریم . خیلی هم لجباز شدی و اگر کاری بر خلاف میلت انجام بدیم و یا نذاریم به خواستت برسی خودتو به زمین و آسمون میزنی.بچه ها رو خیلی دوست داری وقتی میریم بیرون حتی اگه بچه ازت بزرگتر باشه بهش میخندی و میخوای نازش کنی و باهاش بازی کنی، سی دی های بی بی انیشتین رو برات میذارمو میشینی نگاه میکنی مخصوصا وقتی بچه نشون میده خیلی دوست داری، چهارشنبه 13 اسفند واسه چکاپ و اینکه دیگه دندون در نیاوردی بردیمت دکتر (اونجا با اینکه از همه بچه ها کوچیکتر بودی مطب رو گذاشته بودی رو سرتو میخواستی همه بچه ها پیشت باشن) دکتر گفت همین که قبل 13 ماهگی دندون دراوردی عالیه و برای اینکه من مطمئن شم یه شربت کلسیم نوشت که اگه کمبود کلسیم داری جبران کنه، سه روز بعد یعنی شنبه 16 اسفند 93 تو 9 ماه و 26 روزگی دومین دندونت پایین سمت راست دراومد(البته هنوز شربت کلسیم رو شروع نکردم بهت بدم)، برات تقویم سال 94 رو درست کردم که به پدربزرگ و مادربزرگها هم میخوام بدم واسه خودمونو زدم رو دیوار خیلی دوسش داری همش با دست نشونش میدیو میخندیو دست میزنی. رابطت با بابایی خیلی خوبه مثلا یک وقتایی که بابایی کار داره و نمیتونه باهات بازی کنه اینقدر دنبال بابایی چهاردست و پا میری تا بالاخره بغلت کنه و بعد حسابی خودتو لوس میکنی و میخندی. بابایی هم خییییییییلی دوست داره. ایشالله 100 ساله بشی در صحت و سلامت جسم وجان، تمام زندگی مامان. دو رقمی شدن ماهگرد تولدت مباااااارک. در آخر اینکه خیـــــــــــــــــــــلی دوستت داریم دردونــــــــــــــــــــــــــــــــه
این مطلب دقیقا ساعت تولدت یعنی ساعت 23 آپ شد خیلی اتفاقی
اینم عکسای کیک و تقویم و روی ماه خودت: